هو المعین
مشخصات فیلم:
کارگردان: زک اسنایدر
نویسنده: زک اسنایدر - کورت جانستد
تهیه کننده:جیانی توناری
بازیگران: جرارد بوتلر- لنا هیدی - دومینیک وست - دیوید ونهام - ونسنت ریگان - اندرو تیرنان - رودریگو سنتورو - استفن مک هتی
موسیقی: تایلر بیتز
فیلمبرداری: لری فونگ
بودجه فیلم: 60 میلیون دلار
ژانر: اکشن، درام، تاریخی، جنگی (به نقل از سایت Imdb )
محصول سال 2007 آمریکاست و 117 دقیقه می باشد.
خلاصه فیلم:
فیلم که ظاهرا از روی یک واقعه ی تاریخی مربوط به جنگ های ایران و یونان باستان ساخته شده است، با صدای یک راوی آغاز می گردد که مراحل رشد پسران را در اسپارت و نحوه ی تربیت آن ها را از بدو تولد توضیح می دهد. نوزادان ضعیف از بین می روند و دیگران باقی می مانند. پسران اسپارت از کودکی آموزش های نظامی سخت می بینند و باید از آزمون های مختلف سربلند بیرون آیند تا بتوانند به عنوان یک اسپارتی شناخته شوند.
سپس آمدن پیکی از خشایارشا پادشاه ایران به دربار لئونیداس ، فرمانروای اسپارت را نشان می دهد در حالیکه وی در حیاط خانه ی خود در حال آموزش پسرش می باشد.
وی پیک خشایارشا را به قتل می رساند و بر خلاف نظر شورا تصمیم می گیرد به جنگ لشگر عظیم خشایارشا برود. در ادامه پیک دوم خشایارشا نیز به دست اسپارتها مجروح می شود. خشایارشا شخصا یرای گفتگو به نزد لئونیداس می آید و از او می خواهد برای جلوگیری از ادامه ی جنگ، اطاعت از او را بپذیرد، اما لئونیداس نمی پذیرد.
در صحنه ی نبرد بسیاری از ایرانیان کشته می شوند. خشایارشا گارد ویژه ی خود را که به فناناپذیران معروفند به جنگ با اسپارت ها می فرستد که آن ها هم نمی توانند در مقابل اسپارت ها مقاومت کنند. سپس ایرانیان به موجودات عجیبی متوسل می شوند موجوداتی چون غول، کرگدن و فیل های عظیم الجثه، جادوگران و ...، که در نهایت همه آن ها در برابر اسپارت ها شکست می خورند.
روز بعد با خیانت یک یونانی که مسیر تنگه ای را به ایرانیان نشان داده بود، اسپارت ها محاصره می شوند و بسیار غرورآفرین و در عین عزت و اقتدار توسط لشگر بی شمار ایرانیان که آن ها را در بر گرفته بودند، کشته می شوند.
در انتها مشخص می شود راوی این ماجرا تنها بازمانده ی سپاه اسپارت است که با بیان خبر کشته شدن مظلومانه ی لئونیداس و یارانش توانسته است لشگر بزرگی از یونانیان را فراهم کند که قصد حمله به ایران را دارند.
نقد فیلم:
فیلم سیصد که در طول دو ماه در کانادا فیلمبرداری شده و به یکی از پرفروشترین فیلم ها تبدیل شده است، بحث و انتقادهای بسیاری را ایجاد کرده است. این فیلم که ظاهرا فیلمی تاریخی در رابطه با جنگهای ایران و یونان باستان است، از سوی بسیاری از منتقدین، به تحریف تاریخ متهم شده است.
بسیاری از منتقدین و تاریخ دانان معتقدند ماجرای جنگ ترموپیل که این فیلم بدان اشاره دارد، از لحاظ تاریخی فابل تأمل است و اشکالات زیادی در این باره وجود دارد. برای مثال تعدادی که برای سپاهیان ایرانی ذکر شده است، عقلا قابل پذیرش نیست چرا که با توجه به امکانات آن دوره ، پشتیبانی چنین لشگر عظیمی نیازمند مقدار قابل توجهی مواد خوراکی است، هم چنین جابه جایی این تعداد به علاوه چهارپایانی که برای پشتیبانی آن ها مورد استفاده قرار می گیرند، بسیار دشوار است.
هم چنین خود منتقدان غربی نیز معتقدند هرودت، به عنوان کسی که گزارش این جنگ را بیان کرده است، در موارد زیادی به نفع یونانیان قلم زده است. برای مثال در آنسکلوپدیا آمریکا جلد 29، در بخش جنگ های ملی بیان شده است: یونانیان همیشه درباره ی جنگ هایشان اغراق می کرده اند!(به نقل از اکبر عالمی،برنامه پشت پرده، شبکه 4)
نکته ی دیگر را می توان درباره ی چهره ای که از ایرانیان ارائه شده است، دانست که اوج این موضوع در چهره ی خشایارشا به تصویر در آمده که دارای هیکلی غول آسا و چهره ای هندی است و هم چنین توسل ایرانیان به غول ها، جادوگران و حیوانات غول پیکر عجیب و غریب که مخاطب را بیشتر به یاد فیلم های علمی-تخیلی و سری فیلم های گودزیلا می اندازد!
این در حالی است که به گفته ی هرودت و گزنفون، خشایارشا، جوانی بلندبالا و خوش چهره ، از نژاد اصیل آریایی بوده است.( همان)
علاوه بر انتقاداتی که در رابطه با تحریف تاریخ به این فیلم صورت گرفته است، باید گفت فیلم سیصد مملو است از صحنه های خشن و پرنوگرافی که خشونت و پرنو را می توان دغدغه اصلی بسیاری از محققین رسانه دانست.
صحنه های آموزش و تربیت نظامی پسران اسپارت و صحنه های جنگ دارای خشونت بسیاری است، به نحوی که حتی در صحنه ای به وضوح قطع شدن سر یکی از اسپارتی ها را به تصویر می کشد.
درباره صحنه های پورنو نیز تنها به نمایش دروغین حرمسرای خشایارشا اشاره می کنم.
بسیاری معتقدند ساخت فیلم سیصد دارای انگیزه های سیاسی بوده است. می توان گفت غرب تمام تاریخ و تمدن خویش را مدیون یونان است و یونان را مهد تمدن خویش می داند. انتخاب اسپارت به عنوان یکی از دو دولت-شهر مهم یونان برای رویارویی با ایرانیان، شاید نشانی است از جنگ دو تمدن غرب و شرق، که با فروپاشی شوروی و ظهور انقلاب اسلامی، ایران به عنوان دشمن اصلی غرب مطرح شده است.
پس از سعی گسترده ی غرب در ارائه ی اسلام وحشت، گویا اکنون به این نتیجه رسیده اند که تمدن ایران را که داعیه دار اسلام سیاسی است و در جبهه ی مقابل آن ها قرار گرفته ، زیر سوال ببرند.
بی شک ایران به عنوان یکی از قدیمی ترین و مهم ترین تمدن های بشری است که آثار کشف شده در تپه های سیلک و شهر سوخته را می توان شاهدی بر این مدعا دانست. علاوه بر آن زمانی را که فیلم به تصویر کشیده باید یکی از دوره های اقتدار آمیز سلسله ی هخامنشیان دانست که در آن دوران امپراطوری قدرتمند ایران، سرزمین بسیار وسیعی را زیر حکومت خود داشت. وجود نژادهای گوناگون در سپاه ایرانیان که در فیلم به نمایش درآمده نیز گواه این موضوع است. نکته قابل تامل در فیلم این است که چنین تمدنی با این وسعت چرا کوچکترین آشنایی با فنون نظامی ندارد؟ چنانکه در صحنه ای از فیلم لئونیداس به خشایارشا می گوید" تو بردگان زیادی داری اما جنگجو نداری"
البته باید گفت فیلم هرچند سعی داشته دلاوری ها و رشادت های اسپارت ها را به تصویر بکشد اما به قدری در این موضوع اغراق کرده که بیشتر شبیه کارتون های کودکانه و بازی های کامپیوتری است و باور آن برای مخاطب دشوار می نماید، برای نمونه می توان به نمایش نبرد تن به تن لئونیداس با ایرانیان اشاره کرد. لشگر اسپارت در پناه سپر های خود کوچکترین آسیبی نمی بیند، هر چند سپرها سوراخ می شود و ایرانیان با خیل عظیم سپاهیان، غول ها، حیوانات غول پیکر، جادوگران و ... کاری از پیش نمی برند! این صحنه ها نشان گر وفاداری کامل اسنایدر در تولید فیلم به اثر کمیک فرانک میلر، با همین نام است.
هر چند سایت Imdb ژانر این فیلم را اکشن، درام، تاریخی و جنگی دانسته است، اما به نظر من با توجه به اغراقی که در فیلم به چشم می خورد مناسب ترین ژانر برای توصیف این فیلم افسانه و اسطوره است. رفتن لئونیداس به بالای صخره و نزد موجوداتی کریه المنظر، برای جلب رضایت خدایگان، قدرت مافوق بشری سپاه اسپارت و حتی نحوه ی به تصویر کشیدن خشایارشا که بیشتر شبیه غول چراغ جادوست! همه و همه تصویری افسانه ای ارائه می دهند.
نکته قابل توجه در فیلم برخی دیالوگ های آن است که گویی متعلق به زمان حال است. برای مثال لئونیداس بارها و بارها در سخنان خود برای سپاهیانش هدفش را دفاع از آزادی و دموکراسی بیان می کند. در صحنه ای از فیلم بحث تروریست به میان می آید و در یکی از جملات پایانی فیلم بیان می شود" امروز دنیا را از روحانیت و ظلم پاک خواهیم کرد"
چنین جملاتی ساخت این فیلم با اغراض سیاسی را بیش از پیش تائید می نماید، جملاتی همسو با بیانات سران کاخ سفید، به ویژه آن که در هر دوجا ایران به عنوان مخالف آزادی و دشمنی مهم مطرح است. اما موضوعی که سازندگان فیلم بدان توجه نداشته اند ویژگی اسپارت در آن مقطع زمانی است. نظام اسپارتی سمبل یک نظام بسته، ظالمانه و نژادپرست است. به نحوی که محققین اروپایی یونان باستان هم از نظام اسپارتی به عنوان نظام هلوتیزم یاد می کنند.هلوت ها بردگانی بودند که در نظام طبقاتی اسپارت به کار گرفته می شدند و اسپارت ها برای کنترل جمعیت آنان سالانه جشن هلوت کشی برگزار می کردند. در اسپارت بازرگانی برای اسپارتی های اصیل ممنوع بود و کاری پست محسوب می شد چراکه بازرگانی موجب گسترش رفت و آمد بین اسپارت و دیگر جوامع می شد و امکان نشر عقایدی مخالف عقاید حاکم بر جامعه، زیاد می گشت.( رحمانیان)
علاوه بر آن در تاریخ یونان باستان آتن همواره به عنوان مهد حکمت، آزادی، فلسفه و تفکر مطرح است که در این فیلم، از آن جا که دشمن اسپارت محسوب می شود، مورد تحقیر قرار می گیرد. و باید گفت در آتن هم برده داری رواج داشته و ارسطو به عنوان یکی از بزرگترین حکمای آتن در کتاب سیاست خود بیان می کند" خدا انسان ها را دو نوع آفریده است: برده و آزاد." و انسان های ازاد را یونانیان و بردگان را غیر یونانیان می داند.
این در حالی است که هم زمان در ایران کوروش پس از فتح بابل بیان می کند که همه ی سرزمین های فتح شده آزادند و برده داری را ممنوع اعلام می کند.( رحمانیان)
نکته ی دیگری که باید بدان اشاره کرد صحنه هایی از فیلم است که به تعبیر مسعود فراستی، فیلم خودزنی می کند! هر چند فیلم سعی در زشت نشان دادن ایرانیان و تمدن ایرانی داشته است، اما از ابتدای فیلم که بیان می شود" نوزادان ضعیف به دور انداخته می شوند." و در ادامه با صحنه های آموزش خشن نظامی برای کودکان و رها کردن آنان در جنگل برای مبارزه با حیوانات وحشی، کشتن و زخمی کردن پیک های خشایارشا به نحوی ناجوانمردانه و رحم نکردن به مجروحین جنگی و کشتن آنان، مخاطب را با این سوال روبه رو می کند که اگر هدف اسپارت دفاع از آزادی است، چنین صحنه هایی را چگونه می توان توجیه نمود؟ گویی خشونت و کشتار اگر به دست اسپارتی ها باشد نکوهیده نیست ، ویژگی که در سیاستمداران آمریکایی هم به چشم میخورد، چنان که شعار آزادی، دفاع از حقوق بشر، دموکراسی و مبارزه با تروریست را سر می دهند و در عمل، روزانه دهها نفر قربانی تجاوزات آنان می شوند.
در پایان باید گفت من با نظر آنان که فیلم را ساخته اغراض سیاسی می دانند کاملا موافقم. فیلم سیصد، که با بودجه ای اندک در مدت کوتاهی ساخته شده و توانسته است به فروش بالایی دست یابد، این فروش خود را مدیون طرح موضوعی درباره ایران و واکنش ایرانیان و آزاد اندیشان سراسر دنیا نسبت به تحریف تاریخ و تخریب چهره ی تمدن ایرانی است. البته نباید پوسترهای تبلیغاتی آن را فراموش کرد که چنین به مخاطب القا می کند که باید منتظر تماشای نبردی عظیم و با شکوه در فیلم باشند، در حالی که چنین نیست و می توان گفت فیلم از نظر هنری دارای پایین ترین ارزش است چراکه تمام صحنه ها در مقابل پرده آبی و سبز فیلمبرداری شده و همه ی صحنه ها تنها جلوه های ویژه ی کامپیوتری است که همان طور که بیان شد، به نحوی کمیک، میدان جنگ را به تصویر کشیده است.
منابع:
برنامه تلویزیونی پشت پرده، شبکه 4،27/1/86
سمینار نقد دانشجویی فیلم سیصد، تالار شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران،29/1/86
http://www.zirnevis.com/content/view/85/1/
http://www.imdb.com
http://my.opera.com
نوشته های دیگران()